شهید غلامحسین جعفری

شهید غلامحسین جعفری
شناسنامه شهید

نام شهید : غلامحسین نام خانوادگی : جعفری فرزام نام پدر : ابراهیم

شماره شناسنامه : 260 کد ملی : 6649586986تاریخ ولادت : 1346-03-01

مناسبت در هنگام تولد :

محل تولد : شهرری تحصیلات : اول راهنمایی سن : 15

نوع عضویت : بسیجی وضعیت تاهل : مجرد تعداد فرزند : 0تاریخ شهادت : 1361/02/11

مناسبت در هنگام شهادت :

محل شهادت : خرمشهر نام عملیات : بیت المقدس 1 وضعیت : شهید

محل دفن : بهشت زهرا (س) قطعه : 26 ردیف : 2 شماره : 36

زندگی نامه شهید

شهید غلام حسین جعفری در سال 1346 در یکی از روستاهای شهرری ( قلعه نو ) در خانواده مذهبی بدنیا آمد.

در سال 1354 به با قرشهر نقل مکان نمود تحصیلات ابتدایی را در دبستان وحدت به اتمام رسانید.

و برای ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمایی هجرت امام (ره) گردید بعد از گذراندن دوره راهنمایی در سال 61 به منطقه جنگی خرمشهر اعزام گردید و پس از 40 روز در همین سال و در عملیات فتح المبین به عنوان بسیجی به درجه شهادت نائل آمد .

 

وصیتنامه شهید

پدر ومادر عزیزم من امانتی از خدا برای شما بودم که شما وظیفه داشتید این امانت الهی را به خوبی و در نهایت دقت نگهداری کنید و این کار را بخوبی انجام دادید و از امتحان بزرگ سر افراز بیرون آمدید و اکنون نوبت امتحان دوم است که این امانت را به صاحبش برگردانید و امید وارم که از این امتحان هم پیروز بیرون آئید

مادر عزیزم و پدر گرامیم هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی در راه اسلام و امام عزیز و امام حسین (ع) داده اید.

 

در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده است :

دشمنان اسلام از اتحاد نیروهای حزب الله می هراسند پس ای جند الله در فی سبیل الله برای پیروزی خلق الله در انتظار بقیه الله و با آوای کلام الله با هدف لقاء الله به فرمان روح الله بپا خیرید و برای در هم کوبیدن عدوالله و کاخ ظلم و ظالمان ستمگر متحد شوید.

خاطره از شهید

«  خاطرات  پدر  شهید  »

به علت کم سن و سال بودن خاطره چندانی از او ندارم وقتی می خواست به جبهه برود من رضایتنامه ی ایشان را امضاء نمی کردم به همین جهت یک شب که خواب بودم دستم را به جوهر آغشته کرد و زیر رضایتنامه زد.

هنگام آخرین اعزام به خواهرش گفته بود که من حتماّ  شهید می شوم عکس جدیدی انداخته ام آنرا بگیر و قاب کنید.

شهید غلامحسین پسر بسیار پاکی بود که زبان قادر به توصیف او نمی باشد همیشه در بسیج و مراسمات شرکت می نمود.

بسیار فعال بود و آرزوی شهادت داشت به او گفتم که تو شهید نمی شوی و کوچک هستی گویی به او الهام شده بود.

وقتی شهید شد برای من خبر آوردند که فرزندت شهید گشته و من جهت شناسایی رفتم چهار شهید بود .

که یکی از آنها فرزند من بود که از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود و به شهادت رسیده بود البته جنازه ایشان بعد از 16 روز به  دست ما رسید.

او اولین شهیدی  بود که در قطعه 26 دفن شد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید