شهید محمد حسین منتظری

شهید محمد حسین منتظری
شناسنامه شهید

نام شهید : محمد حسین نام خانوادگی : منتظری نام پدر : محمد

شماره شناسنامه : 381 کد ملی : 0056236395تاریخ ولادت : 1347-01-24

مناسبت در هنگام تولد :

محل تولد : تهران تحصیلات : دیپلم سن : 18

نوع عضویت : بسیجی وضعیت تاهل : مجرد تعداد فرزند : 0تاریخ شهادت : 1365/11/19

مناسبت در هنگام شهادت :

محل شهادت : شلمچه نام عملیات : کربلای 5 وضعیت : شهید

محل دفن : بهشت زهرا (س) قطعه : 24 ردیف : 2 شماره : 1

زندگی نامه شهید

شهيد منتظري فرزند محمد در تهران و در سال هزارو سيصد و چهل و نه در خانواده اي مذهبي به دنيا آمدند .

دوران كودكي خود را گذراندند و وارد عرصه تحصيل شدند

و تا مقطع دوم هنرستان رشته افزارآلات ماشين ادامه تحصيل دادند.

در حالي كه هنوز ازدواج نكرده بودند در سال 1365 از بسيج مسجد قمر بني هاشم به جبهه اعزام شدند

و كلاً حدود دوازده روز در جبهه بودند كه مسئوليت تك تيرانداز را به عهده خود داشتند .

اين شهيد بزرگوار و گرانقدر بر اثر اثابت گلوله به چشم و زانو در شلمچه و در عمليات كربلاي5

در مورخه نوزدهم  بهمن ماه سال 1365 به درجه رفيع شهادت رسيدند كه پيكر اين شهيد را در بهشت زهرا قطعه 24 به خاك سپردند.

وصیتنامه شهید

بنام خداوند بخشنده ی مهربان پاسدارحرمت خون شهیدان

و با سلام و درود بر یگانه منجی بشریت آقا امام زمان و نائب بر حقش پیر جماران

رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و قائم مقام رهبری و تمامی خدمت گزاران انقلاب اسلام

ورزمندگان جان برکف در تمامی جبه ها و آرزوی پیروزی این عزیزان.

با عرض سلام خدمت پدر و مادر عزیزم سلامتی شما از خداوند قادر متعال خواهانم.

خدمت خواهر های عزیزم و برادر کوچکم آقا محسن عزیز از فرسنگها راه دیده بوسی می نمایم

و سلامتی شمارا از درگاه پروردگار متعال خواستارم.

باری اگر از احوالات اینجانب پسر خود خواسته باشید ، بحمدلله حالم خوب است ومشغول دعا گویی شما هستم و ملالی در بین نیست .

 خدمت پدر بزرگ و مادر بزرگ سلام و دعای مخصوص می فرستموسلامتی شمارا از خداوند خواستارم .

خدمت دایی های عزیزم سلام می رسانم خدمت خاله های عزیزم سلام می رسانم،خدمت عمه خانوم،بی بی و عمو خیلی سلام می رسانم.

خدمت بچه های عمه ام سلام می رسانم و سلامتی همه ی اقوام را از خداوند خواهان و خواستارم،

خدمت کلیه اقوام و فامیل سلام می رسانم جای در اینجا خوب است.

ناراحت حال من نباشید،راستی حمید امروز پیش ما بود بچه های باقر آباد اینجا هستند و همگی حالشان خوب است.

دیگر عرضی ندارم و از همگی شما طلب حلالیت می نمایم.آدرس دایی عباس را برای من بفرستید.

 خدا نگهدار.

 هرگز فراموشتان نخواهم کرد.

 

شب ساعت 07/40 دقیقه مورخه 1365/11/14

خاطره از شهید

« خاطرات مادر شهید »

محمد حسین پدرش در جبهه بود، می خواست به جبهه برود ، اما سن رفتن به جبهه را نداشت.

با درستکاری شناسنامه اش همراه با معلمانش برای بازدید به مناطق جنگی رفت

وقتی بازگشت تحمل ماندن نداشت، باپدرش صحبت کردم

که با کمی سن و سالش می خواهد به جنگ برود، نگزار برود تا بزرگ شود.

پدرش گفت: هر چه خدا بخواهد همان می شود ، خدا بخواهد شهید می شود یا بر می گردد .

همراه پدرش به جبهه شتافت و لباس زیبایی شهادت بر قامتش اندازه شد و به دیدار یار شتافت.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید