شهید صمد بیک محمدی

شهید صمد بیک محمدی
شناسنامه شهید

نام شهید : صمد نام خانوادگی : بیک محمدی نام پدر : محرم

شماره شناسنامه : 1 کد ملی : 4285114380تاریخ ولادت : 1335-09-08

مناسبت در هنگام تولد :

محل تولد : شهرری تحصیلات : پایان ابتدایی سن : 30

نوع عضویت : بسیجی وضعیت تاهل : متاهل تعداد فرزند : 3تاریخ شهادت : 1365/11/12

مناسبت در هنگام شهادت :

محل شهادت : شلمچه نام عملیات : کربلای 5 وضعیت : شهید

محل دفن : بهشت زهرا (س) قطعه : 50 ردیف : 36 شماره : 14

زندگی نامه شهید

شهید صمد بیک محمدی در زنجان متولد ودرسن7 سالگی همراه خانواده به تهران عزیمت ودر باقرشهر اقامت نمودند.

باشروع مبارزات مردم مسلمان ایران ایشان هم پا به پای ملت غیور و شهید پرور درانقلاب شرکت کرد و در کارخانه ایران ترانسفو مشغول به کارشد درسال 57 ازدواج کرد.

صمد در عملیاتهای زیادی شرکت کرد تا اینکه درعملیات کربلای 5 مفقودالاثر گردید.

وازتاریخ 1365/11/12 تا 1373/12/02 درخاکهای مقدس شلمچه جسد مبارکش آذین آن منطقه شده بود و بعد از8 سال استخوانهای پاکش تحویل خانواده گردید و دربهشت زهرا(س) دفن گردید.

وصیتنامه شهید

به نام خداوند بخشنده مهربان .

مولای من خیلی خوشحالم که توفیق داده ای  در راه تو قدم بردارم  پروردگارا هر چند انسانی گناهکارم اما خیلی دوست دارم به لقاء تو بپیوندم.

خدایا اگر تو در این دنیا که پر از گناه است به فریادم نرسی چه کسی  می خواهد فریاد رس من باشد.

در حالی که تو خالق جهان هستی ، خدایا تو مولای من هستی و من بنده تو هستم اما بنده ای شرمنده

خدایا از تو می خواهم دست مرا بگیری و به جوار خودت ببری ( ان شاء الله).

با سلام و درود به فرمانده لشکر توحید حضرت مهدی (عج) و سلام به پدر بزرگوارمان پیر جماران حضرت امام خمینی  که ما انسانها را از منجلاب گناه و فساد بیرون کشید.

و سلام به خانواده های محترم شهدا ، مفقودین ، مجروحین و اسرا

این بنده حقیر مطالبی را به عنوان وصیت خدمت برادران و خواهران عرض می کنم .

در ابتدا سخنی دارم با پدر و مادرم و بعد سخنی با فامیلها و همسایگان و در آخر سخنی دارم با برادران بسیجی .

ای پدر و مادر عزیزم قبل از اینکه شروع به سخن  کنم مژده ای به شما می دهم  خداوند می فرماید :

من جانشین شهید در خانواده اش هستم آن کس که آنان را خشنود کند مرا خشنود کرده آنکه آنان را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

پدر و مادر عزیزم خوشا به حالتان که با هدیه  ناقابلی که به عنوان امانتی در دست شما بود و ان را هدیه کردید ، خودتان را نزد خداوند سرافراز کردید .

شما حق بزرگی بر گردن من دارید امیدوارم حلال کنید و برایم از خداوند طلب آمرزش کنید .

هر انسانی دوست دارد در خانه خودش باشد و در کنار خانواده ، ولی وقتی انسان عاشق حق می شود دیگر سر از پا نمی شناسد .

امیدوارم مرا عفو کنید ،  چیزی ندارم که در برابر آن زحماتتان به شما تقدیم کنم . ان شا الله خداوند در دنیا ودر آخرت به شما اجر عظیم بدهد .

اگر خواستید گریه کنید، برای علی اکبر امام حسین (ع) شهدایی که گمنام شهید شدند گریه کنند زیرا گریه برای حسین (ع)  و بچه های حسین(ع)  اجر و ثواب زیادی دارد.

دیگر سخنی و یا عرضی ندارم امیدوارم خداوند به شما اجر و صبر جمیل عنایت فرماید .
اما سخنی دارم با همه برادران و خواهران و فامیلها:

برادرانم اول برای شما از خداوند صبر می خواهم و دوم اینکه با خالی شدن جای من در بسیج امیدوارم جای مرا در بسیج پر کنید

و توصیه ای به خواهرانم دارم و آن اینکه ، مثل حضرت زینب (س) صبر پیشه کنید و حجاب خودتان را حفظ کنید.

در آخر امیدوارم هر بدی که از من دیدید ببخشید و اگر چیزی از من می خواستید ورطلب داشته اید ورمن یادم رفته ازخانواده ام  بگیرید و حلال کنید وموردی که باید یادتان باشد ، اینست کسانی که ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب هستند حق ندارند در تشییع جنازه ام  شرکت  کنند.

ای مردم آگاه باشید دشمن همیشه در کمین است و در پی فرصت است که ضربه نهایی را به اسلام و انقلاب ما بزند پس همیشه آگاه و گوش به فرمان ولی امر مسلمین امام خمینی باشید و جبهه ها را خالی نگذارید ، و بدانید هر لحظه در این جبهه ها خونی از فرزندان زهرا (س) ریخته می شود

پس ای برادران پایگاهها را پر کنید تا خداوند و ائمه معصومین از شما راضی  و خوشحال شوند.

خاطره از شهید

« خاطرات پدر شهید  »

شهید صمد بیک محمدی اخلاق ورفتارخوبی داشت به همکاران و دوستانش کمک می کرد، بسیارساده وپاک زندگی می کرد ، به موقع عبادات ونماز و روزه اش راانجام می داد با فامیل وآشنایان برخورد با عطوفت وراّفت داشت.

مردم دار و با زبان خوش باهرکس برخورد می کرد .

 

« خاطرات مادر شهید  »

خاطراتش مرا شاد می کند

یادگارهای او رفتار و اخلاق و مهربانی او زبان خوش وخنده های بارافت اوهمه وهمه زندگی و اخلاق نیکوی پسرم بسیار دلپذیر و باعث خاطرات خوب است.

شهادت صمد واقعا حق او بود باید به شهادت می رسید لباس زیبای شهادت برقامت صمد عزیزم بریده شده بود.

روزی باخانواده ازکنار باغی می گذشت یکی ازفرزندان صمد از درخت باغ برگی می کند، صمد با برخورد با فرزندش بدنبال صاحب باغ می گردد و از او حلالیت می طلبد ، روزی درمجلس شهادت صمد صاحب باغ را دیدیم گریه می کرد.

ومی گفت : بسیار دلم سوخت ، خدا انتخاب گرامیست واقعا شهادت لباس زیبای مردان خداست و برازنده قامت چنین مردانی است .

درمحل کاربسیارفعال بود ، با دوستش که شهید شده بود قرار گذاشته بود درصورت شهادت کار او را هم انجام دهد که چنین هم کرد و جای خالی دوست شهیدش را هم درمحل کار پرکرده بود.

وازدست مقام معظم رهبری که درپست ریاست جمهوری بود لوح کارگرنمونه گرفته بود و در یک کلمه صمد انسان والا و با محبتی بود بسیار پرکار و فعل وخوش اخلاق بود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید